عشق همین نزدیکی هاست...............

تمام خنده هایم رانذر کرده ام

تاتو همانی باشی که صبح یکی از روزهای خدا

عطر دستانت ،

دل تنگی هایم رابه باد می سپارد...



 

عزيزترازآني كه بگويم دوستت دارم

محبوب ترازآني كه بگويم مي خواهمت

نمي گويم مال من باش

.

.

.

فقط گاهي به يادم باش


 
 
 
عشــق

همین خنده های ساده ی توست

وقتی با تمام غصه هایت میخندی

تا از تمام غصه هایم

رها شوم....

 

 

 

دلیل همیشه نوشتنم از "او"

به خاطر این است که

"او" مهمترین اتفاق زندگیم بود

که هیچ وقت نیافتاد...


تا حالا شده انگـآر حرفهایَت بخُشکَد در گلو؟

چیزی چنگ بزند ته ِ وجودت را و تو از دَرون آرام آرام بسوزی

بدون ِ اینکـ ه دودی بُلَند شوُد از اندامَت ؟

بی آنکـ ه بـ ه فکر ِ کسی خُطور کُنَد کـ ه داری تَـ ه میکشی

مَرا ببین شـآیَد تو ببینی دَر مَن کـ ه چگـونـ ه میســوزَم

حالا کـ ه کاری از دست ِ کسی بَر نمی آیَد

کـآش خُدا دستهـآیَت را قَرض میداد

تا کـآری کنـم برای ِ دلهــآیمــان ....

 

 

من دیـــوانه ی آن لـــحظه ای هستــم که تو دلتنگم شوی...

و محکم در آغوشم بگیــری ...

و شیطنت وار ببوسیم ...

و من نگذارم...

عشق من ...

 

بوسه با لـــجبازی، بیشتر می چسبـــد



!!

 

 

فراموشم نکن....

بعد درگذرجاده ها بــــی تفاوت ازکنارهــــم بگذریـــمـ ـ ـ

وبگویــــــــی......

ان غــربـــیه چقـــدر شبیه خاطرا ــتـــم بود.ــ.............


 


نوشت "قم حا " ... همه به او خندیــــــــــــــــدند!!

گریــــــــــــــــــــــست ... گفت به "غم ها " یم نخندید...

که هر جور نوشته شود درد دارد!!!

از ته به سر بخوان تا مــــــــن آن روزها را بشناسی...!!!

 


دســتـــانـــــــــــِ مـــــرا بـــگـــیـــــــــــــــــــــــر...

حســـــرتــــــــــــــ  نمیــــــگـــــذارد تـــــــو را فـــراموشـــــ  کنم

و عِشــــــقــــــ مانـِعی ایسـتــــــــــــ قلبی

تنهـــــــــــــــــــا نگاه تو می تواند مانـِــع از اینـــــــ مرگــــــ شود

"دوســتتــــــ دارمــــــ" و....

 

 


عشق محکومی است که محاکمه نمی شود…

دیوانه ایست که معالجه نمی شود…

بیگانه ایست که شناخته نمی شود…

سکوتی است که شکسته نمی شود…

وفریادی ایست که ارام نمی شود…

گفتی : نفرین میکنی ؟

گفتم : نه ، اما از خدا میخوام

هیچکس ، اندازه من دوستت نداشته باشد . . .

 


دنیا به من یاد داد دوری کسی رو که دوسش دارم رو تحمل کنم

اما وفا به من یاد نداد که هرگز کسی رو که دوستش دارم فراموش نکنم

بگذار سرنوشت هر راهی می خواهد برود٫

ما راهمان جداست..

این ابر ها تا می توانند ببارند٫

ما سقف مان خداست

 

اگر دریک زمان عاشق 2 نفرشدی نفر دوم را انتخاب کن زیرا

اگربه راستی عاشق اولی بودی به دومی دچار نمیشدی

 

 



شبانگاهان در حاليكه به نقطه اي زل زده ام

به تو فكر ميكنم

به جذبه نگاهت

لحظه اي خود را غافل از تو نمي بينم

لبانم براي معصوميت چشمانت ترانه مي سرايد

در دل غم عجيبي حس ميكنم

هرچه ميكنم نمي توانم بنويسم

آخر، نگاهم نگاهت را كم دارد...

 


دلم مــیـخـواد

یـــکـی ازم اجـازه بگیره , کـه بـیـاد تـو تـنــــهـایـیــــم و  مـن اجـازه نـدم !

و اون , بــی تفـاوت بـه مـــخــالـفــتـم , آروم بـغــــلــم کــنـه و بــگـه :

مــگـه مـن مـردم کـــه تنـــهـــا بــمـــونـــی .

.. 

 

 

 


وقتی به طور کامل و بدون هیچ شکی به کسی اعتماد کنی ،در

انتها یکی از این دو چیز را خواهی داشت :

«بهترین دوست» در زندگی و یا «دردناک ترین درس » زندگی

دوست دارم زندگی.

نوشت "قم حا " ... همه به او خندیــــــــــــــــدند!!

گریــــــــــــــــــــــست ... گفت به "غم ها " یم نخندید...

که هر جور نوشته شود درد دارد!!!

از ته به سر بخوان تا مــــــــن آن روزها را بشناسی...!!!

 

دســتـــانـــــــــــِ مـــــرا بـــگـــیـــــــــــــــــــــــر...

حســـــرتــــــــــــــ  نمیــــــگـــــذارد تـــــــو را فـــراموشـــــ  کنم

و عِشــــــقــــــ مانـِعی ایسـتــــــــــــ قلبی

تنهـــــــــــــــــــا نگاه تو می تواند مانـِــع از اینـــــــ مرگــــــ شود

"دوســتتــــــ دارمــــــ" و....

 

 


عشق محکومی است که محاکمه نمی شود…

دیوانه ایست که معالجه نمی شود…

بیگانه ایست که شناخته نمی شود…

سکوتی است که شکسته نمی شود…

وفریادی ایست که ارام نمی شود…

گفتی : نفرین میکنی ؟

گفتم : نه ، اما از خدا میخوام

هیچکس ، اندازه من دوستت نداشته باشد . . .

 

دنیا به من یاد داد دوری کسی رو که دوسش دارم رو تحمل کنم

اما وفا به من یاد نداد که هرگز کسی رو که دوستش دارم فراموش نکنم

بگذار سرنوشت هر راهی می خواهد برود٫

ما راهمان جداست..

این ابر ها تا می توانند ببارند٫

ما سقف مان خداست

 

+ نوشته شده در چهارشنبه یازدهم بهمن 1391 ساعت 14:50 توسط ندا | 6 نظر

 


اگر دریک زمان عاشق 2 نفرشدی نفر دوم را انتخاب کن زیرا

اگربه راستی عاشق اولی بودی به دومی دچار نمیشدی

 

+ نوشته شده در چهارشنبه یازدهم بهمن 1391 ساعت 14:21 توسط ندا | 4 نظر

 


+ نوشته شده در سه شنبه دهم بهمن 1391 ساعت 0:54 توسط ندا | 3 نظر

 


شبانگاهان در حاليكه به نقطه اي زل زده ام

به تو فكر ميكنم

به جذبه نگاهت

لحظه اي خود را غافل از تو نمي بينم

لبانم براي معصوميت چشمانت ترانه مي سرايد

در دل غم عجيبي حس ميكنم

هرچه ميكنم نمي توانم بنويسم

آخر، نگاهم نگاهت را كم دارد...

 

+ نوشته شده در دوشنبه نهم بهمن 1391 ساعت 15:30 توسط ندا | 6 نظر

 


دلم مــیـخـواد

یـــکـی ازم اجـازه بگیره , کـه بـیـاد تـو تـنــــهـایـیــــم و  مـن اجـازه نـدم !

و اون , بــی تفـاوت بـه مـــخــالـفــتـم , آروم بـغــــلــم کــنـه و بــگـه :

مــگـه مـن مـردم کـــه تنـــهـــا بــمـــونـــی .

.. 

 

 

 

+ نوشته شده در دوشنبه نهم بهمن 1391 ساعت 14:58 توسط ندا | 3 نظر

 


وقتی به طور کامل و بدون هیچ شکی به کسی اعتماد کنی ،در

انتها یکی از این دو چیز را خواهی داشت :

«بهترین دوست» در زندگی و یا «دردناک ترین درس » زندگی

 

+ نوشته شده در دوشنبه نهم بهمن 1391 ساعت 14:51 توسط ندا | 4 نظر

 


             اگه یه روز کسی بهت گفت دوست دارم سعی نکن بهش

             بگی دوسش داری اگه گفت عاشقتم سعی نکن عاشقش

             بشی اگه گفت همه ی زندگیش تویی سعی نکن همه ی

             زندگیش باشی چون یه روز میاد و بهت میگه ازت متنفرم

             اون وقت نمیتونی سعی کنی ازش متنفر بشی

 

+ نوشته شده در شنبه هفتم بهمن 1391 ساعت 14:46 توسط ندا | 6 نظر

 


پرندگان

به هم که می‌رسند

آشیانه می‌سازند؛

من و تو

خاطره.
.

 

+ نوشته شده در شنبه هفتم بهمن 1391 ساعت 14:38 توسط ندا | 5 نظر

 


فرق من و تو: گفتی عاشقمی، گفتم دوستت دارم. گفتی اگه یه روز نبینمت میمیرم، گفتم من فقط ناراحت میشم. گفتی من بجز تو به كسی فكر نمی كنم، گفتم اتفاقا من به خیلی ها فكر می كنم. گفتی تا ابد تو قلب منی، گفتم فعلا تو قلبم جا داری. گفتی اگه بری با یكی دیگه من خودمو می كشم، گفتم اما اگه تو بری با یكی دیگه، من فقط دلم میخواد طرف رو خفه كنم. گفتی ... ، گفتم... . حالا فكر كردی فرق ما این هاست؟ نه! فرق ما اینه كه: تو دروغ گفتی، من راستشو

 

+ نوشته شده در شنبه هفتم بهمن 1391 ساعت 14:10 توسط ندا | 2 نظر

 


مي خواهم عشق را بنويسم اما چگونه؟

مي خواهم عشق را بخوانم اما با كدام احساس

مي خواهم عشق را با سلام،وداع گويم ولي

ولي اين زندگيست كه از عشق اثر مي پذيرد ،

اين عشق است كه سلام را مي آفريند

مي توان زندگي را به تلالؤ عشق رنگين ساخت اما با كدامين رنگ؟

رنگي كه سياهي نفرت را در خود محو كند ، رنگي كه بوي عشق بدهد رنگي كه...!

 

+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم بهمن 1391 ساعت 14:48 توسط ندا | 10 نظر

 


درد می کشمــــ . . . درد !!!
هم تلخ است هم ارزان !!
همــــ گیراییش بالاستـــــــــــــــ !!!
هم اینکه تابلو نمی شومـــ !
و رفیقی که مرا به درد معتاد کرد ، نا باب نبود !
فقط نگفته بود که ماندنی نیست . . .
همـــــــــــــــــــــــ ــــــــین !!!

 


آهای روزگار

درست است که من

راه های نرفته زیاد دارم

اما خودت هم میدانی

با تو زیاد راه آمده ام

پس کاری کن

که ما در کنار هم

عاشقانه نفس بکشیم

دوری وجدایی بس است

 

 

 

+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم بهمن 1391 ساعت 14:29 توسط ندا | 4 نظر

 


عکس عاشقانه

از کسی که دوسش داری ساده دست نکش شاید دیگه هیچ کسو مثه اون دوس نداشته باشی
از کسی هم که دوست داره بی تفاوت عبور نکن شاید هیچ کس تو رو مثه اون دوس نداشته باشه

 


+ نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم دی 1391 ساعت 17:44 توسط ندا | 12 نظر

 


خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس که از سرما لرزیدم...
بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد...
خسته شدم بس که تنها دویدم...
اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن...
می خواهم با تو گریه کنم ...
خسته شدم بس که...
تنها گریه کردم...
می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...
خسته شدم بس که تنها ایستادم

 

 


دنبال کسی نیستم که وقتی میگم میرم ؛

بگه : نرو !ا

کسی رو میخوام که وقتی گفتم میرم ؛

بگه : "صبر کن منم باهات بیام،
تنها نرو ... !!ا

 


هر دوی ما به هم خیانت کردیم .من شب ها با گریه میخوابیدم تو با دیگری....

 

 



برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: